۵۲ W


به آن زیبایی می اندیشم که زمان را به فراسو برد

به دنیایی که هیچ چیز ِ دیگری نمی شناسد

جایی که همه چیز پاک است و ناب و نیکو

و انسان ها آرزومند آن، که یار یکدیگر باشند

جایی که کشف، خود راه و رسم زندگی است

و هراسی از شکست دردل ها نسیت

جایی که خدا در وجود یکایک ما حضور دارد

و برای همه حقیقت او آشکار است

به زمانی می اندیشم رها از رنج

و جایی که نومیدی به آن راه ندارد

جایی که عشق معنایی پیوسته یافته است

تا انسان ها را تا ابد به هم پیوند دهد

به آن می اندیشم که تمام این ها روزی حقیقت یابند

پس چشم هایم را می بندم و در رویاهایم زندگی را احساس می کنم

نظرات 1 + ارسال نظر
میس.ریلا یکشنبه 23 شهریور‌ماه سال 1382 ساعت 08:31 ق.ظ http://www.rila.persianblog.com

به بلاگه منم بیاین

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد