دیروز با هم بودیم، کتاب فروشی، یادته؟
ولی حالا چی؟ تو رفتی و من و تنها گذاشتی
یادمه همیشه تو کلاس ما رو باهم اشتباه می گرفتن، فقط به خاطر اینکه اِسمامون مثل هم بود
آرمین قالب وبلاگت امروز تموم شد. خیلی قشنگ شده کاش بودی و می دیدیش
آخه چرا وقتی از خیابون رد می شدی مواظب نبودی
چرا باید اون نامرد تو رو اونجا با ماشین بزنه و فرار کنه
اون شعر پایینی و واسه تو نوشتم، آره از سیاوش ِ ، همون آهنگی که دوست داشتی
هیچ فکر می کردی یه روز سرنوشت تو هم مثل این شعر بشه؟
خوابیدی بدون لالایی و قصه
بگیر آسوده بخواب بی درد و غصه
دیگه، کابوس زمستون نمی بینی
توی خواب گلای حسرت نمی چینی
دیگه خورشید، چهرت و نمی سوزون ِ
جای سیلی های باد، روش نمیمونه
دیگه بیدار نمیشی، با نگرونی
یا با تردید که بری، یا که بمونی
رفتی و آدمک ها رو جا گذاشتی
قانون جنگل و زیر پا گذاشتی
اینجا قهرن سینه ها با مهربونی
تو، تو جنگل نمی تونستی بمونی
دلت و بردی با خود به جای دیگه
اونجا که خدا، برات لالایی میگه
میدونم می بینمت یک روز دوباره
توی دنیایی که آدمک نداره
سلام
آرمین بهترین دوست دوران ِ بچگیم بود
باهم بزرگ شدیم و به یه مدرسه رفتیم
تا همین دیروز پیش هم بودیم
ولی امروز که این خبر و شنیدم خیلی دلم گرفت
گفتم بیام پیش وبلاگ جونم درد دل کنم
امیدوارم شما هیچ وقت یه دوست خوب و از دست ندین
سلام منو شریک غمت بدون.
سلام.تسلیت می گم ولی من هنوز گیجم.این اتفاق مال کیه؟امیدوارم غم آخرت باشه....
سلام. چی شده!؟
آرمین جونم دوست خوب همیشه هست - یادش - دلش و مهرش- و هشچگاه از بین نمیره
دل تنگت رو سپاس می گم و خیلی این دل پاک و مهربونو دوست دارم
سلام٬ ...:((:((:((:((
وای تسلیت میگم ...:((
:(((((((((
سلام!!
چقدر تند تند آپدیت میکنی هر وقت میام اینجا کلی مطلب نوشتی!!آفرین
خدا کنه منم دوباره رو دور بیفتم
خیلی متاسفم
منم ۶ سال پیش این تجربه تلخ رو داشتم
امیدوارم دیگه برات پیش نیاد...
سلام ارمین جان
ارمین جون از دست دادن دوستان خیلی درد اوره اما یاد و خاطرشون خودش یه دنیاست ...
همیشه شاد و پیروز باشی .
سلام آرمین عزیز...
واقعا خیلی سخته..منم ۴ سال پیش یکی از دوستامو از دست دادم..میدونم که خیلی واسه آدم سخته ولی اینم مثل همه ی چیزای تلخ دیگه یواش یواش از یاد آدم میره!
مهم اینه که چه خاطره هایی از هم به یادمون بمونه..
موفق باشی..
الهی ...
واقعا متاثر شدم آرمین جان ...
منو تو غمت شریک بدون .. تنها کاری که میتونم بکنم
سلام ... هر چند که تا مدتها دلت داغداره ولی بدون که ما کنارتیم ... امیدوارم بتونیم دوستهای خوبی برای هم باشیم.... ممنونم ...
سلام....متاسفم...اگه میدونستم تو این مواقع با این اشکا میشه چی کار کرد خوب بود...:((
واقعا متاسفم....
سلام.منتظر نوشته های بعدیت هستم.....
متاسفم
سلام. وقتی خوندم مو به تنم سیخ شد . واقعا متاسفم. غم آخرت باشه . خدا هم به شما و هم به خونواده اش صبر زیادی بده. بازم میگم خیلی خیلی متاسفم میدونم خیلی سخته
سلام ... وبلاگ خوبی داری ... موفق باشی ... خدا حافظ
خیلی بد شد. دعا می کنم زودتر برگرده بیاد تو هم دلت شاد بشه
سلام.....خوبی..آخ که چقدر یک مرتبه دلم گرفت..خدا بیامرزه..امیدوارم خدا به خا نوادش صبر بده...
آرمین جان کوجایی؟
پس چرا دیگه نمیای!
سلام.
بهت تسلیت می گم. من اولین باره که میام اینجا.
منو شریک غمت بدون
من تو دنیا یه دوست بیشتر ندارم. یکی که از جونم هم بیشتر دوسش دارم. و اگه روزی از دست بدمش دیگه هیچی ندارم و باید برم بمیرم که همین کار رو هم می کنم
موفق باشی
اوف
متاسفم