می دانید اگر دنیا دیوانه بود چه می کردم؟
لباس شکلاتی بر تن می کردم.
روزنامه دیروز می خواندم.
پسرها را مریم صدا می زدم و دخترها را مهران!
با گوشهایم حرف می زدم
و در هوای بارانی چتر کاغدی باز می کردم!
روی اقیانوس ها راه می رفتم و در کفش هایم شنا می کردم.
بر زمین پرواز می کردم و در هوا جست می زدم.
توی وان حمام میدویدم و روی پله ها حمام می کردم!
وقتی به کسی می رسیدم می گفتم: ((خداحافظ،دوست من!))
و هنگام خداحافظی می گفتم: ((سلام، دوست عزیز!))
در چنین دنیایی آدم ها همه خل بودند و دیوانه،
و من شاه دیوانگان بودم، اگر دنیا دیوانه بود!
راستی شما چیکار می کردین اگه دنیا دیوانه بود؟
و عشق صدای فاصله هاست
خیلی حال کردم هم اینجا قشنگه هم خودت قشنگ مینویسی